فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدّمه. 1
فصل اوّل... 3
در آستانة ظهور. 3
فرج فردی.. 3
فرج اجتماعی.. 4
فرج آل محمّد – علیه السّلام-. 4
انتظار فرج.. 5
در آستانه ظهور. 6
علایمی از ظهور. 8
جنگ جهانی سوّم. 12
پیدا شدن سه نشانة ظهور. 13
الف) لبریز شدن جهان از ظلم.. 14
ب) پیدا شدن مردانی مهذّب... 14
ج) درخواست همگانی مصلح از خداوند. 14
فصل دوم.. 16
از قیام تا برپایی نظام. 16
خطبة هنگام قیام. 16
خطبة دوّم حضرت مهدی علیه السّلام. 17
خطبة سوّم حضرت مهدی علیه السّلام. 18
بیعت... 18
بیعت با حضرت مهدی علیه السّلام. 19
گسترش عدالت... 19
حضرت مهدی علیه السّلام در مکّه. 19
حضرت مهدی علیه السّلام در مدینه. 20
عزیمت از مدینه به کوفه. 21
مبارزات دیگر. 22
اعظم مساجد دنیا23
سرنوشت شیطان در عصر ظهور. 24
عوامل پیروزی حضرت مهدی علیه السّلام. 25
حضرت مهدی علیه السّلام و اصلاحات... 27
حضرت مهدی علیه السّلام و تفاوت عقلها و سلیقه ها27
حضرت مهدی علیه السّلام با اختلافات دینی و سیاسی.. 28
حضرت مهدی علیه السّلام در برابر مفسدان زمین.. 28
حضرت مهدی علیه السّلام با اهل سنّت... 28
حضرت مهدی علیه السّلام و اختلافات طبقاتی.. 29
رفتار حضرت مهدی علیه السّلام با مجرمین و فاسقان شیعه و جُهّال. 29
حضرت مهدی علیه السّلام و انسانهای برتر. 29
منابع. 30
مهدی موعود
هر کس به زبانی صفت و حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه[1]
شیعه طلایه دار اعتقاد راستین به وجود مصلح کلّ، منجی بشر، عدل مشتهر و پدید آورندة جامعة ایده آل است. در عین حال مذاهب و ملل دیگر نیز به نحوی معتقد به وجود منجی جهانی هستند. از جمله:
1- اهل سنّت یا معتقد به وجود آن حضرتند[2] و او را در ورای حجاب غیبت می دانند و یا می گویند: مهدی (علیه السّلام) متولّد خواهد شد و ظهور خواهد نمود.
2- یهودیان، مسیحیان و پیروان سایر کتب آسمانی حتّی پیروان زرتشت در کتبشان نام آن حضرت یا وصف او را دارند.
3- پیروان مذاهب باستانی از قبیل بودایی و بَرَهمایی اعتقاد به منجی جهانی را با الهام از کتب خویش آموخته اند.
4- طبیعیون و اشتراکیون (منکرین خدا) نیز خواهان رهیدن از بن بست های علمی و اجتماعی توسط یک مصلح و نابغه و رسیدن به جامعة واحد ایده آل به دور از معضلات فردی و اجتماعی و اختلاف و کشمکش های سیاسی اند. در این زمینه کاوشها و پژوهشهایی صورت گرفته و اندیشمندان و دانشمندان کتابهایی به رشته تحریر در آورده و گوشه هایی از عرصه علمی موضوع منجی عالم بشریت را شناسایی کرده اند. با این حال بحث آن موعود جهانی ابعاد مختلف و پهنه بیکرانی برای بررسی و نگارش دارد.
برای تقریب به ذهن مثال ذیل را می آوریم:
مدیر خانه یا اداره ای از آن محیط غایب است در نتیجه در آن مکان کم و بیش هرج و مرج برقرار شده است.
الف: عدّه ای عقلاً می دانند اگر مدیر بود وضع چنین نبود و انتظار مدیری را می کشند. اینها صاحبان مکاتب اند.
ب: عدّه ای بعضی از اوصاف مدیر را شنیده اند. مثل صاحبان ادیان.
ج: عدّه ای نام او را هم می دانند و به بعضی از اوصاف او آگاهی دارند. مانند اهل سنّت.
د: عدّه ای نام و القاب و تمام اوصاف و مشخصات او را می دانند. بلکه علائم پیدا شدن این مدیر را می شناسند و از برنامه او دقیقاً مطلع اند. فقط وقت دقیق آمدنش را نمی دانند. این گروه شیعیان هستند.
فَرَج و انواع آن
«فَرَج» در لغت به معنی «گشایش» است. یعنی از تنگنا بیرون آمدن و از فقر و درد و مرض و....نجات یافتن.
فرج سه نوع است:
1. فرج فردی
2. فرج اجتماعی
3. فرج آل محمّد- علیهم السلام-.
آن گاه که حضرت موسی – علیه السّلام- از دست فرعونیان فرار کرد و از مصر به مَدین رسید گفت:
«رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلتَ إِلَی مِن خَیرٍ فَقِیرٌ»[3]
خداوندا! هرچه بفرستی من نیازمندم، (یعنی در نهایت گرسنگی ام).
بلافاصله فرج برایش رسید و شعیب – علیه السّلام- او را به خانه اش دعوت کرد.
حضرت ایوب – علیه السّلام- نیز در فقر و بیچارگی و مرض در بیابان زندگی می کرد. رو به درگاه خدا کرد و گفت:
«أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرحَمُ الرَّاحِمِینَ»[4]
پروردگارا! به راستی که سختی مرا لمس کرده و تو مهربانترین مهربانان هستی.
در این هنگام فرج برایش رسید که چشمة آبی ظاهر شد و ایوب و همسرش با رفتن در چشمه جوان شدند.
اینها نمونه هایی از فرج شخصی بود. ما نیز باید در گرفتاریها و تنگناها از درگاه خداوند فرج بخواهیم.
فرج اجتماعی دو نوع است:
الف) فرج شیعیان، ب) فرج عمومی جهانیان.
الف) فرج شیعیان: در این زمینه، دعاهای فرج زیادی مانند دعای «إِلَهِی عَظُمَ البَلاءُ.......» وجود دارد. که در این دعاها از خداوند می خواهیم که فقر و بیچارگی و گرفتاری را از شیعیان برطرف کند. (به خصوص با ظهور امام زمان – علیه السّلام-).
ب) فرج عمومی جهانیان: نوح- علیه السّلام- در دعاهایش درخواست فرج جهانی کرده است.
قرآن کریم از زبان او می گوید:
«رَّبِّ لاَتَذَر عَلَی الأَرضِ مِنَ الکَافِرِینَ دَیاراً ٭إِنَّکَ إِن تَذَرهُم یضِلُّوا عِبَادَکَ وَلاَیلِدُوا إِلاَّ فَاجِراً کَفَّاراً»[5]
پروردگارا! در صفحة زمین، کافری باقی مگذار! اگر آنها را به حال خود بگذاری، بندگانت را گمراه می کنند و نسل آنها نیز که به دنیا می آیند بدکردار و ناسپاسند (یعنی نسل آنها نیز فاسد است).
در دعاهای زیادی اشاره به فرج آل محمّد- علیه السّلام- شده و دستور داده شده که برای فرج آنان دعا کنیم.
از روزی که پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله- رحلت نمود، ظلم و ستم به آل محمّد – علیه السّلام- و شیعیان آغاز شد. از نظر مادّی و معنوی به آل محمّد- علیه السّلام- و شیعیان و سادات ظلم بسیار نمودند و گاهی هم آنها را به قتل می رساندند.
با ظهور حضرت مهدی – علیه السّلام- فرج آل محمّد- علیهم السّلام- نیز فرا می رسد.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم»
خداوندا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و فرج ایشان را برسان!
»یا رَبَّ الحُسَینِ بِحَقِّ الحُسَینِ اشفِ صَدرَ الحُسَینِ بِظُهُورِ الحُجّةَِ»
ای پرودگار حسین! به حقّ حسین، با ظهور حضرت حجّت دل امام حسین- علیه السّلام- را شفا ده (التیام بخش)!
انتظار یعنی حالت آمادگی، یعنی خودسازی و آماده بودن برای هر نوع فداکاری در خدمت امام زمان – علیه السّلام-
انتظار مایة امید و دلگرمی است. ضدّ آن یأس و ناامیدی است. در قرآن از یأس و ناامیدی مذمّت و بر انتظار تأکید شده. آنجا که می فرماید:
«فَانتَظِرُوا إِنّی مَعَکُم مِنَ المُنتَظِرِینَ»[6]
امیرالمؤمنین – علیه السّلام- از پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله- نقل می کند که حضرتش فرمودند:
«أَحَبُّ أَعمَالِ أُمَّتِی انتِظَارُ الفَرَجِ»
محبوبترین اعمال امّتم پیش من انتظار فرج است.
امام رضا – علیه السّلام- نیز از قول پیامبر خدا - صلّی الله علیه و آله- فرمود:
«أَفضَلُ أَعمَالِ أُمَّتِی انتِظَارُ فَرَجِ اللهِ عَزَّوَجَلّ»[7]
با فضیلت ترین اعمال امّت من انتظار فرج از خداست.
همانطور که انتظار مایة امید و دلگرمی است، یأس مایة نابودی است. از این رو حضرت امام زین العابدین – علیه السّلام- فرمود:
«إِنتِظَارُ الفَرَجِ مِن أَعظَمِ الفَرَجِ»[8]
انتظار فرج خود از بزرگترین فرج هاست.
در روایت آمده است: «حضرت مهدی – علیه السّلام- در زمان غیبت، مانند خورشید پشت ابر است.»[9]
نزدیکی غروب، خورشید به تدریج که غروب می کند اشعّة آن تا مدّتی جهان را روشن نگه می دارد. حضرت مهدی – علیه السّلام- که نیز خورشید عالم وجود است در هنگام غیبت، به تدریج غروب کرد. آن خورشید عالمتاب در غیبت صغری حدود 72 سال به وسیلة چهار نایب با شیعیان تماس داشت. پس از آنان، دوران تاریک غیبت کبری آغاز گشت.
نزدیک طلوع خورشید ابتدا اشعّة آن جهان را روشن می کند که به اصطلاح می گویند صبح صادق شده است. پس از اتمام صبح صادق ناگهان خورشید ظاهر می شود. در هنگام طلوع و ظهور خورشید عالم وجود – حضرت مهدی – علیه السّلام- آثاری در زمین – علی الخصوص در میان شیعیان- پیدا می شود که ما این آثار را ظهور صغری می نامیم که پس از ظهور صغری، نوبت ظهور کبری فرا می رسد.
اکنون به اثبات ظهور صغری و این که ما هم اکنون در عصر ظهور صغری قرار داریم، می پردازیم:
1. یکی از روحانیون معاصر در گذشته می گفت: «ظهور صغری از سال 1340 هجری قمری آغاز شده است.» وی دلیل این ظهور را پیدا شدن علوم جدید و اکتشافات و اختراعاتی از قبیل : رادیو، تلفن، وسایل حمل و نقل سریع السیر، مصنوعات ساخته شدة از نفت و غیره می دانست.
همان گونه که معلوم است معجزات هر یک از انبیا، متناسب با علم و هنر زمانشان بوده است. در زمان موسی- علیه السّلام- چون سحر و جادوگری رایج بود، عصای موسی – علیه السّلام- مصنوعات ساحران را بلعید. در زمان عیسی – علیه السّلام- علم پزشکی رواج و شهرت داشت. عیسی – علیه السّلام- با شفا دادن کور مادرزاد و زنده کردن مردگان و امثال آن، اُبُهَّتِ آنان را در هم شکست. در زمان پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله- فصاحت و بلاغت شهرت فراوانی داشت. پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله- قرآنی آورد که در فصاحت و بلاغت بی نظیر بود.
هنگامی که حضرت مهدی- علیه السّلام- ظهور نماید، تمام علوم روی کرة زمین به مثابة دو حرف از 27 حرف است. حضرت مهدی – علیه السّلام- 25 حرف بر آن می افزاید.[10] در نتیجه بت علم و حجاب دانش شکسته و برداشته خواهد شد. دانشمندان جهان تسلیم او خواهند گردید. نتیجه این که پیدا شدن علوم جدید مقدّمه ای برای ظهور آن حضرت است. و این خود ظهور صغری است.
2. تا حدود هشتاد سال پیش، درصد کمی از مردم کرة زمین باسواد بودند. از طرفی عمدة توجّه شیعیان به امام حسین – علیه السّلام- بود و ساحت مقدس امام زمان – علیه السّلام- چندان مورد توجّه واقع نمی شد. از آن زمان به تدریج نام حضرت مهدی – علیه السّلام- آشکارتر شده و رونق بیشتری پیدا کرده است. در این مدّت مکانها ( از مسجد، خیابان، میدان و غیره) گروه ها و تشکّل ها و مؤسسات زیادی به نام آن حضرت نامگذاری شده است. خواندن دعای ندبه رونق فراوان پیدا کرده. از سوی دیگر نام حضرت مهدی- علیه السّلام- نه تنها در جهان تشیع بر قلّه رفیع فرهنگ و ادب در اهتزاز است، بلکه در سراسر جهان سخن از حکومت واحد جهانی و مصلح جهانی است. در بین اله تسنّن نیز نام حضرت مهدی – علیه السّلام- پر آوازه گردیده، به طوری که سنّی های سودان، جزبی به نام «حزب انصار المهدی» دارند.
3. همچنین تا پیش از آغاز ظهور صغری جشن میلاد امام زمان – علیه السّلام- بدینگونه فراگیر مرسوم نبود. اکنون بحمدالله در بین تمام شیعیان جهان سالروز میلاد آن حضرت، با شور و شعف غیرقابل وصفی برگزار می شود. امروز صدها و بلکه هزارها کتاب دربارة امام زمان – علیه السّلام- نوشته و به چاپ می رسد، که بیانگر این است که در این باره توجّه زیادی شده است.
4. چون زمان ظهور صغری است، افراد زیادی به دیدار آن خورشید عالم وجود نایل می شوند و کتابهای زیادی دربارة دیدارکنندگان امام زمان – علیه السّلام- به چاپ می رسد. پیش از این، تشرّفات به ندرت انجام می شد و خورشید عالم وجود، کمتر خود را نشان می داد.
5. حضرت مهدی- علیه السّلام- در رویا و بیداری به افراد زیادی مژدة نزدیکی ظهور را داده اند.[11] و به بعضی افراد در بیداری فرموده اند: «فلانی! تو زنده هستی و نمی میری که من می آیم.»
6. اکثر علامات ظهور واقع شده- به طوری که بعضی معتقدند- جز پنج علامت، که در صورت وقوع آنان، ظهور حتمی است.
1. در کتاب «جامع الاخبار» از رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- روایت شده که حضرتش می فرمایند: «زمانی فرا خواهد رسید که شکمهای مردم، خدایشان باشد و زنهایشان قبله شان. دینارهای آنان دینشان و شرف آنان متاعشان. از اسلام جز اسمش و از قرآن جز درسش باقی نمی ماند. مسجدهای آنها آباد و قلبهای آنان خراب از هدایت است.»
2. در کتاب «بشارة الاسلام» از رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- روایت شده که
حضرتش فرمودند: «چگونه خواهید بود وقتی که زنان شما تبهکار و جوانان شما فاسق شوند و شما امر به معروف و نهی از منکر نکنید؟»
اصحاب عرض کردند: «ای رسول خدا! آیا چنین می شود؟»
[1]. کشکول شیخ بهایی (ره)
[2]. ابن خلدون و تعداد اندکی وجود آن حضرت را منکرند اَلنّادِرُ کَالمَعدُوم.
[3]. قصص: 24
[4]. انبیاء: 83
[5]. نوح: 26 - 27
[6]. اعراف: 71
[7]. «عیون اخبار الرضا»، ر ک «بحار الانوار» : ج 52 ص122
[8]. «کمال الدین» : ج 1، ص 320، چاپ مکتبه الصّدوق؛ «بحار الانوار»: ج 52، ص122 از احتجاج شیخ طبرسی
[9]. «مهدی موعود» ص 845
[10]. «مهدی موعود» ص1119
[11]. کتاب « کرامات المهدی» چاپ جمکران