کتابخانه

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

کتابخانه

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

ادبیات نظری و پیشینه تجربی فرسودگی شغلی- 45 صفحه- 55 منبع

تقریبا در حدود 20 سال است که واژه فرسودگی شغلی در ادبیات روانشناسی به کار می رود و در حال حاضر فرسودگی شغلی به عنوان مشکل مهم اجتماعی و فردی شناخته شده است. (فاربر 1983، ص17) و در واقع ارتباط افراد با کارشان و مشکلاتی که بدلیل آن باعث ایجاد ناخرسندی و نارضایتی می شود به عنوان یک پدیده مهم در این سالها شناخته شده است و استفاده از اصطلاح فرسودگی شغلی برای این پدیده از سالهای 1970 در ایالات متحده متداول گشت بخصوص در بین افرادی که به کارهای خدمات انسانی اشتغال داشتند. البته اولین بار در داستان قرنر([1] 1981) یک مورد فرسودگی شغلی درباره مشکلات روانی و سرخوردگی یک معمار از شغلش بود که باعث پناه آوردن وی به جنگل های آفریقای جنوبی شد دیده شده است (مازلاک و همکاران 2004)

تاریخچه مفهوم فرسودگی شغلی:

فرسودگی شغلی ابتدا به عنوان مشکل اجتماعی مطرح شد نه به عنوان ساختار علمی. بنابراین مفهوم اولیه فرسودگی شغلی به وسیله واقع گرائی شکل گرفت تا مفاهیم علمی. در این مرحله مقدماتی شکل گیری مفهوم، تمرکز بر روی توصیفهای بالینی فرسودگی بود. بعدا مرحله دیگری شکل گرفت، مرحله تجربی، که در آن تاکید به تحقیقات سیستماتیک برروی فرسودگی شغلی وبخصوص ارزیابی این پدیده بود. از طریق این دو مرحله بود که تئوریهای رشد یافته و مفهوم گسترده شغلی و چهارچوبهای فرضی دیگر یکپارچه شدند. (مازلاک، شافلی 1994)

 

1- مرحله اولیه یا پیشگام:

اولین مقالات درباره فرسودگی شغلی در نیمه دهه 1970 در امریکا نوشته شد. مشخصه عمده این مقالات فراهم ساختن توصیف ابتدائی درباره پدیده فرسودگی شغلی بود و نام آنرا برای اولین بار عنوان کردند. و مقالات نوشته شده بر پایه تجربیات افرادی که در حرفه های خدمات اجتماعی و مراقبتهای بهداشتی کار می کردند بود. فرویدنبرگر (1975) به عنوان یک روانپزشک مشاهده کرد بسیاری از داوطلبانی که با او در یک مرکز بهداشت روانی کار می کنند یک حالت تحلیل هیجانی و از دست دادن تعهد و انگیزه را تجربه می کنند. عموما این فرایند در مدت یکسال ایجاد می شود و همراه با نشانه های مختلف جسمی و روانی بود. (مازلاک و شافلی 1994) برای مطرح ساختن این حالت بخصوص تحلیل روانی فرویدنبرگر واژه ای را که در اصطلاح محاوره ای عوام به تاثیرات سوء مصرف مواد اشاره داشت به کار برد .واژه "فرسودگی". مازلاک (1976) به عنوان یک روانشناس اجتماعی طی مصاحبه های که با تعداد زیادی از کارکنان خدمات انسانی در مورد استرسهای عاطفی مربوط به شغلشان انجام داد کشف کرد که استراتژیهای سازگاری کاربرد مهمی برای هویت شغلی افراد و رفتار مربوط به شغل دارد. (مازلاک 2004)

در مرحله اولیه تحقیق فرسودگی شغلی خصوصیات بارزی که مقالات اولیه را تحت تاثیر قرار می داد ابعاد روانشناسی اجتماعی و بالینی فرسودگی شغلی بود. از لحاظ روانشناسی بالینی تمرکز بر علائم فرسودگی شغلی و بر موضوعات بهداشت روانی است. از لحاظ اجتماعی تمرکز بر ارتباط تامین‌کننده خدمات و دریافت کننده خدمات و به موقعیت کاری حرفه های خدماتی است. و بسیاری از این تحقیقات ابتدائی دارای خصوصیات کیفی و توصیفی بودند و از تکنیکهای مثل مصاحبه، مطالعه موردی، مشاهده در محل استفاده می گردید.

علاوه بر این، این مرحله نخست به وسیله یک جهت گیری کاربردی قوی مشخص شده است که بازتابی از مجموع عوامل اجتماعی، اقتصادی، تاریخی و فرهنگی در دهه 1970 می باشد. این عوامل متخصصان خدمات انسانی در ایالات متحده آمریکا تحت تاثیر قرار داد و برای این متخصصان بدست آوردن رضایت و خرسندی در حرفه اشان را مشکل تر ساخت (چرنیس 1980، فاربر 1983) به دلیل اینکه بعد از جنگ جهانی دوم خدمات اجتماعی، حرفه ای تر، بورد کراتیک تر و اعتباری تری و مجزاتر شده اند. مداخلات دولتی اقزایش یافته اند و مراجعان مستحق تر و محتاج تر به خدمات شده اند متعاقبا برای مردم دسترسی به موفقیت حرفه ای در خدمات انسانی دشوارتر شده و تلاش در جهت رهایی از فرسودگی هم به طور فزاینده ای معمول شده است.

2- مرحله تجربی

در سال 1980 کار بر روی فرسودگی شغلی وارد دوره متمرکزتر، ساختار یافته تر و سیستماتیک شده استفاده از پرسشنامه و متدلوژی تحقیق و مطالعه جمعیت های بزرگتر در مورد این موضوع متداول شد. بخصوص پذیرش گسترده و توسعه یافته پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاک[2] (MBI) و معیار خستگی[3] (پانیز، ارونسون و کافری 1981) که زمینه مطالعه سیستماتیک فرسودگی شد. تا 1980 فرسودگی شغلی منحصرا در آمریکا مطالعه می شد. تدریجا توجه کشورهای دیگر بخصوص کشورهای انگلیسی زبان مثل کانادا و انگلیس به این پدیده جلب شد، سپس مقالات و کتابها به زبانهای دیگر ترجمه شد و در نیمه دوم 1980 ابزارهای تحقیق (بخصوص پرسشنامه مازلاک) به فرانسوی، آلمانی، هلندی، ایتالیایی، سوئدی، اسپانیایی و عربی ترجمه شد و مطالعات بین فرهنگی آغاز شد (مازلاک و شافلی 1994).

تحقیقات تجربی بر روی فرسودگی شغلی بر عوامل شغلی تمرکز دارد متغیرهایی مثل رضایت شغلی (بارکار، تضاد نقش، ابهام نقش) کناره گیری از کار (انتقال، غیبت) انتظارات شغلی ارتباط با همکاران و مسئولان (حمایت اجتماعی شغلی)، ارتباطات با مراجعان، مراجعه بیش از حد، نوع قسمت و زمان کار، سیاستهای سازمانی و امثال آن تا کنون مورد توجه محققان واقع شده اند عوامل فردی اغلب متغییرهای دموگرافیکی بوده اند (سن، جنس، وضعیت تاهل، ...) بعلاوه بعضی مطالعات به متغیرهای شخصیتی توجه داشته اند (منبع کنترل، سخت رویی) به سلامت فردی، ارتباط با دوستان، فامیل (حمایت اجتماعی غیر شغلی) و ارزشهای فردی و تعهد.

در سالهای 1990 این مرحله مرحله تجربه گرایی ادامه پیدا کرد اما با جهت گیری جدید که عبارت بودند از: ابتدا مفهوم فرسودگی شغلی به جزء خدمات انسانی و آموزش در حرفه ها و مشاغل دیگر نیز بسط و توسعه داده شد (مثل امور اداری و دفتری، تکنولوژی کامپیوتر، ارتش، مدیریت). دوم، تحقیقات فرسودگی شغلی به وسیله متدلوژی های علمی و ابزارهای آماری تقویت شدند. ارتباطات پیچیده در بین عوامل سازمانی و سه جزء تشکیل دهنده فرسودگی شغلی به استفاده از مدلهای ساختاری در تحقیقات فرسودگی شغلی هدایت کردند و این رویکرد به محققان اجازه داد که نقش بسیاری از عوامل موثر بالقوه و پیامدهای همزمان را در فرسودگی شغلی نسبت به عوامل بی ثمر جدا کنند. سوم، مطالعات طولی هر چند خیلی کم برای ارزیابی ارتباطات بین محیط کاری در همان زمان و تفکرات فردی وی و احساسش در زمان بعدی انجام شد و علاوه بر آن نشان دادن این فرض عمده که فرسودگی شغلی نتیجه تعامل یک فرد با محیط کارش است. و اهمیت مطالعات طولی برای ارزیابی اهمیت مداخلات در جهت کاهش فرسودگی شغلی.

 

[1]-Grenns 1961 novel

[2]-Maslach Burnout Inventory

[3]-Tedium


خرید و دانلود ادبیات نظری و پیشینه تجربی فرسودگی شغلی- 45 صفحه- 55 منبع