در این فکر بودم که آیا با استفاده از تجسم میتوانم موفق شوم؟ تجسم یک روش مراقبه است که ورزشکاران، افراد مشهور، و افرادی مثل من و شما برای آرامش، بهبود عملکرد و دستیابی به اهداف شخصی و حرفه ای از آن استفاده میکنند. پیش از این از تجسم برای حل مشکلات دیگری در زندگیم، از جمله تسکین سردرد و ترک سیگار استفاده کرده بودم، به همین دلیل تصمیم گرفتم برای کاهش وزن هم از تجسم استفاده کنم.
در کمال تعجب، تجسم فوق العاده موثر بود. به نظر می رسید که به محض شروع تمرین تجسم برای کاهش وزن، تغییری ظریف درون من اتفاق افتاده است. مثل سابق احساس گرسنگی نداشتم. تمایلم به غذاهای سالم بیشتر شده بود و فعال تر شده بودم. پر انرژیتر بودم و اشتهایم کمتر شده بود.
در بیش از دو سال بدون محدود کردن کمیت یا کیفیت مواد غذایی و بدون اجبار خودم به ورزش کردن، ۱۰۰ کیلوگرم وزن کم کردم. ۳۴ کیلوگرم اول را بدون انجام هیچ گونه ورزشی کم کردم. بنظر میرسید که بدن من ناگهان تصمیم به لاغر شدن گرفته بود و در واقع به من برای از دست دادن وزن کمک میکرد.
۱۰ سال از آن روزها گذشته و من وزنم را پائین نگه داشتهام. بدن من هنوز میخواهد که لاغر باشد، و لازم نیست برای لاغر ماندن تقلا کنم. از نظر من، این رویکرد برای تناسب اندام با عملکردی از درون به بیرون، معقول ترین و پایدارترین راه برای کاهش وزن است که با تجسم فکری برای هماهنگی ذهن و بدن شروع می شود.
در ادامه به برخی از روشهای تجسم اشاره میکنم که به من برای رسیدن به بدن و زندگیای که همیشه خواهان آن بودم کمک کرد.
۱٫ بدن ایده آل خود را تجسم میکردم.
مشکل اضافه وزنم را از طریق تجسم یعنی با ایجاد یک تصویر واضح از بدن ایده آل خود هدف قرار دادم. خودم را لاغر و متناسب تصور میکردم، با شکمی عضلانی و پوستی سفت. در آن زمان هر کسی که با من برخورد میکرد تصور میکرد که دیوانه هستم. داشتن اندامی متناسب برای من به نظر هدفی غیر ممکن و احمقانه می رسید. با این حال، به غیر واقعی بودن تصورم اهمیتی نمیدادم. یک چشم انداز روشن از شرایطی که میخواستم داشته باشم برای خودم ایجاد کرده بودم و در نهایت همان چیزی شدم که تجسم میکردم.
همانطور که معلوم است، تصویرسازی واضح و روشن، یک راه مناسب برای برقراری ارتباط با مغز است. تحقیقات نشان داده است که زمانی که ذهن بواسطهی تجسم و سایر تمرینات ذهنی- بدنی وارد حالت آرامش عمیق میشود، آمادهی اقدام موثر میشود.
۲٫ از تجسم برای کاهش استرس کمک میگرفتم.
مطالعات پیرامون چاقی به وضوح بیان میکنند که استرس می تواند منجر به افزایش وزن شود. هنگامی که بطور دائم تحت فشار هستیم، در بدن هورمون های استرس ترشح میشود که باعث تحریک گرسنگی، کم کردن سرعت سوخت و ساز بدن و تشویق بدن به تبدیل کالری به چربی میشود. چیزی که من بعدا کشف کردم این بود که تجسم، مراقبه ، و سایر تمرینات ذهنی- بدنی ابزاری اثبات شده برای کاهش استرس هستند. باوجوداینکه هنوزهم زندگی روزانه من پر از چالش است، تجسم به من کمک میکند که آرام باشم و من را نسبت به عوامل استرس زای بالقوه مصون نگه میدارد. در نتیجه هورمون های استرس که باعث ایجاد حس گرسنگی و ذخیره سازی چربی هستند به مرور در بدنم کاهش پیدا کرده است.
۳٫ تجسم به من کمک کرد که مسائل عاطفی را حل کنم.
زمانی که وزنم بالا بود، شریک کاریام رفتاری به شدت عصبی و تهاجمی داشت! آن زمان متوجه این مسئله نشده بودم که از وزنم به عنوان یک سد محافظ بین او و خودم استفاده میکنم. باوجوداینکه او اهل رفتارهای فیزیکی خشونت آمیزنبود، ولی خاطرات زمانی که به عنوان یک کودک مورد آزار قرار گرفته بودم را برایم تداعی میکرد.
بسیاری از مردم بصورت ناخودآگاه به هنگام احساس خطر از وزن خود به عنوان یک حفاظ استفاده میکنند، اما متوجه شدم که تجسم می تواند با ایجاد یک سد غیر قابل نفوذ احساس امنیت را به همراه داشته باشد. تجسم در اطراف شما یک حفاظ امن ایجاد میکند و دیگران می تواند تنها با اجازه شما وارد شوند. بله، همه این اتفاقات در ذهن من بود، اما زمانی که این سد را با استفاده از تجسم ایجاد کردم، میتوانستم خودم را متقاعد کنم که من درامنیت هستم و به اضافه وزن برای حفاظت خودم نیاز ندارم. هنگامی که احساس امنیت کردم، چربیهای بدنم بسرعت شروع به آب شدن کردند.
۴٫ تجسم به من کمک کرد که از دست ولعم برای مصرف مواد با ارزش غذایی پایین خلاص شوم.
در زمانی که از تجسم استفاده میکردم و متوجه تاثیر فوق العادهی ذهنم شدم، سعی کردم که مطلبی را تست کنم. من همیشه تمایل شدیدی به شیرینی و قند و شکر داشتم، تصمیم گرفتم تست کنم آیا با تجسم میتوان این ولع را از بین برد. هنگامی که به یک حالت آرامش عمیق در طول تجسم رسیدم، دانه های شکر را به شکل تکه های شیشه ای گرد تصور کردم؛ تصور کردم چه اتفاقی برایم میافتد اگر دانه های شکر که تکه های شیشه ای گرد شده بودند را در دهانم بگذارم! بی مزه بودند. بدتر از آن، دهانم را زخم کردند و به بدنم آسیب زدند. این قضیه در من احساس تنفر ایجاد کرد. تنها پس از چند روز، نسبت به شیرینی یا هرچیز شیرین دیگری احساس تمایل نداشتم. تاثیر آن به حدی فوق العاده بود که تا به امروز یعنی تقریبا بعد از ۱۲ سال ولعی برای مصرف شیرینی یا هر نوعی از مواد با ارزش غذایی پایین در خودم احساس نمیکنم. این روش را به افراد دیگری هم یاد دادهام که برای آنها هم به همان اندازه موثر بوده. خانمی که می خواست ولعش را نسبت به شکلات کنترل کند، تصور کرد که شکلات، گِل بدبو وکثیف است. طی دو هفته، دیگر تمایلی به شکلات نداشت.
۵٫ با استفاده از تجسم، انطباق "لاغرباش یا بمیر" را فعال کردم.
به گذشته برگردیم که رفتارهای انطباقی خاص به زنده ماندن ما کمک میکرده است. افرادی که در آب و هوای سرد با زمستان های طولانی و عرضه مواد غذایی کم زندگی میکردند با کم کردن سرعت سوخت و ساز بدن و حفظ ذخایر چربی در شکم و ران جان سالم به درمیبردند. در مقابل، افرادی که زندگی آنها از طرف شکارچیان بزرگ تهدید میشد خود را با واقعیتی که نام آن را "لاغر باش یا بمیر" میگذارم منطبق کرده بودند: آنها قادر بودند که با حداکثر سرعت برای فرار از آروارههای یک خرس و یا ببر بدوند. زمانی که باور"لاغر باش یا بمیر" در شما فعال شود، بدن تصمیم میگیرد برای زنده ماندن لاغر بماند، چرا که هرچقدر لاغرتر و سریع تر باشید، شانس بیشتری برای زنده ماندن دارید. این انطباق هنوز درون همه ما وجود دارد – فقط لازم است آن را فعال کنید. مشکل این است که دیگر ببری برای تعقیب ما وجود ندارد. اما می توانید این واکنش زیستی بسیار قدیمی را با تجسم فعال کنید.
قدرت تجسم را برای فعال کردن "لاغر باش یا بمیر" به طور تصادفی کشف کردم. یک روز در حین دوچرخه سواری یک سگ شروع به تعقیب من و پارس کردن کرد. بدون اینکه متوجه باشم از ترس سگ با حداکثر سرعت رکاب میزدم. من فرار کردم و بعد ازگذشت بیش از دو هفته وزنم به شدت کم شده بود. پس از آن هرگز آن سگ تعقیبم نکرد،اما در حین دوچرخه سواری تجسم میکردم که آن سگ در تعقیب من است و هر بار افزایش آدرنالین را تجربه میکردم، و پس از آن با تصور پیشی گرفتن از سگ لبخند میزدم. این شیوه به خوبی کار کرد و کاهش وزنم با شتاب ادامه پیدا کرد. گاهی اوقات حتی ورزش نمی کردم و فقط تصور میکردم که به شدت در حال دوچرخه سواری هستم و آن سگ در تعقیب من است، بازهم موثر بود. دلیلش این است که مغز ما تفاوت بین یک تجربه واقعی و خیالی را نمی داند، بنابراین زمانی که شما تجسم میکنید که تعقیب میشوید، بدن آن را واقعا احساس میکند. تصور اینکه توسط یک شکارچی تعقیب میشوید بسیار ترسناک است، میتوانید با تجسم اینکه در حال بازی هستید و دوستتان درحال تعقیب شماست، همان نتیجهی را کسب کنید، بنابراین به سرعت فرار خواهید کرد.
با این شیوه های مختلف از طریق تجسم قادر به استفاده از قدرت ذهنم برای حل کردن مسائل واقعی برای کاهش وزنم بودم و به من کمک کرد تابه طور طبیعی و پایدار و با عملکردی از درون به بیرون، بدنم بخواهد که لاغر باشد.