دانلود پایان نامه عوامل اجتماعی موثر در صرفه جویی مصرف برق
دانلود پایان نامه عوامل اجتماعی موثر در صرفه جویی مصرف برق
شرح فایل
1-1- مقدمه
انرژی، همواره نقش اساسی در زندگی بشر ایفا نموده است. به طوری که یکی از عوامل پیشرفت جوامع انسانی از سطح جوامع ابتدایی به جوامع صنعتی و کنونی، کشف انرژی بوده است. یکی از انواع انرژی¬ها، که نقش اساسی در زندگی کنونی بشر دارد، نیروی الکتریسیته یا برق می¬باشد. تمدن امروز بشر، چه زندگی فردی و چه زندگی اجتماعی او به گونه¬ای است که بدون در نظر گرفتن برق، تصور آن بسیار مشکل است(قاسمی، 1389). ما برای روشنایی خانه و شهر خود، بکار گیری وسایل برقی، و برای رشد و توسعه¬ی اقتصادی، نیاز به استفاده از این انرژی حیاتی در بخش خانگی، صنعت و کشاورزی داریم تا از این طریق چرخه¬ی حیات اجتماعی و اقتصادی به حرکت در آید.
برق یکی از منابع تأمین کننده انرژی است که تقاضای جهانی آن در حال افزایش است. مسائل زیست محیطی ناشی از بکارگیری سوخت های فسیلی که یکی از مشکلات گریبانگیر جهان امروز است منجر به افزایش تمایل جامعه جهانی به سمت استفاده از سوخت های با آلایندگی کمتر¬¬ و سالمتر مانند¬¬ برق شده است. علاوه بر این، روند رو به رشد تکنولوژی، تولیدات صنعتی، گسترش شهرنشینی و افزایش سطح رفاه عمومی تقاضا برای برق را افزایش داده است (لین و اسمیت ،2009).
انرژی برق را می¬توان در گروه انرژی¬های ثانویه لحاظ نمود، زیرا تولید برق مستلزم به کارگیری انرژی-های نهفته در سایر حامل¬های دیگر انرژی از قبیل نفت، گاز، زغال سنگ، آب و غیره می¬باشد. به کارگیری این گونه منابع انرژی، علاوه بر هدر روی آنها، مشکلات زیست محیطی فراوانی از قبیل تغییر شرایط اقلیمی، اثرات گلخانه¬ای، بارش باران¬های اسیدی، هدرروی منابع آب و غیره، را فراهم آورده است(Fay & Golomb: 2002). پیامدهای زیان¬بار ناشی از کمبود منابع انرژی و مشکلات زیست محیطی آن، باعث شده است از دهه 1970 به این سو در طی چندین کنفرانس بین المللی در بالاترین
سطوح سیاسی(مکنون، 1385) رویکرد استفاده¬ی بهینه از منابع انرژی و حفظ آن، برای رسیدن به توسعه پایدار مورد توجه قرار گیرد. این رویکردها که در ابتدا به طور عمده بر تهیه و تولید انرژی متمرکز بود، در مرحله دوم خود رویکردهای فنی و اقتصادی را مورد توجه قرار داد و بالاخره در مسیر رشد و گسترش خود به رویکردهای صرفه¬جویی در مصرف انرژی و مبتنی بر تغییر رفتار و نگرش مصرف¬کنندگان منتهی شد. اگر چه در کشورهای توسعه یافته با استفاده از استراتژیهای اقتصادی و تکنولوژیک توانسته¬اند مقدار مصرف مطلق انرژی را تا حدودی کاهش دهند، اما تحقیقات نشان داده است که در کشورهای در حال توسعه به علت ساختارهای کنترل کننده ابتدایی و عقب ماندگی تکنولوژیک و ناکافی بودن انگیزه¬های صرفه¬جویی انرژی و به دلیل در دسترس و زیاد و ارزان بودن انرژی، استراتژیهای فنی و اقتصادی موفقیت¬های زیادی کسب نکرده¬اند. لذا توجه به استراتژیهای تغییر رفتار و نگرش (از جنبه اجتماعی، روانشناختی) مصرف-کنندگان بیش از همیشه در برنامه¬های صرفه¬جویی و بهینه سازی مصرف انرژی مورد توجه قرار گرفته است(صفاری، 1384). در این زمینه طی دهه¬های اخیر، توجه به نقش زنان در صرفه¬جویی و حفاظت از منابع و انرژی اهمیت شایانی پیدا نموده است. به طوری که برخی معتقدند که زنان به دلیل زن بودن بهتر از مردان از منابع طبیعی و محیط زیست خود محافظت می¬کنند. گروه دیگری معتقدند که زنان نه به عنوان زن بودن، بلکه به علت تجربه¬هایی که در زمینه استفاده از منابع طبیعی و مدیریت آن دارند بیش از مردان در حفظ محیط زیست نقش دارند و سرانجام برخی نظریه¬پردازان بر این باورند که زنان دارای نیروهایی هستند که هنوز کشف نشده و از این رو لازم است برنامه ریزان توسعه برای شکوفایی چنین نیروهای بالقوه¬ای بستری مناسب فراهم آورند(یوسفیان، 1378). از این رو بود که دستور کار 21 فصلی از نشست خود را به نقش زنان در حفاظت از محیط زیست و منابع انرژی اختصاص داد و بیان می¬کند که زنان به عنوان نیمی از ظرفیت فعال جامعه و مدیران بالقوه و بالفعل فرهنگ¬سازی در جامعه ¬می¬توانند نقش بی¬بدیلی در مدیریت مصرف و انتقال این فرهنگ به نسل¬های بعد داشته باشد. و لذا دولت¬ها موظف هستند از توان زنان در مدیریت مصرف استفاده نمایند(ویسی و زرندیان، 1388). با این اوصاف این پژوهش در پی بررسی میزان گرایش زنان به صرفه¬جویی در مصرف برق خانگی می¬باشد.
انرژی، همواره نقش اساسی در زندگی بشر ایفا نموده است. به طوری که یکی از عوامل پیشرفت جوامع انسانی از سطح جوامع ابتدایی به جوامع صنعتی و کنونی، کشف انرژی بوده است. یکی از انواع انرژی¬ها، که نقش اساسی در زندگی کنونی بشر دارد، نیروی الکتریسیته یا برق می¬باشد. تمدن امروز بشر، چه زندگی فردی و چه زندگی اجتماعی او به گونه¬ای است که بدون در نظر گرفتن برق، تصور آن بسیار مشکل است(قاسمی، 1389). ما برای روشنایی خانه و شهر خود، بکار گیری وسایل برقی، و برای رشد و توسعه¬ی اقتصادی، نیاز به استفاده از این انرژی حیاتی در بخش خانگی، صنعت و کشاورزی داریم تا از این طریق چرخه¬ی حیات اجتماعی و اقتصادی به حرکت در آید.
برق یکی از منابع تأمین کننده انرژی است که تقاضای جهانی آن در حال افزایش است. مسائل زیست محیطی ناشی از بکارگیری سوخت های فسیلی که یکی از مشکلات گریبانگیر جهان امروز است منجر به افزایش تمایل جامعه جهانی به سمت استفاده از سوخت های با آلایندگی کمتر¬¬ و سالمتر مانند¬¬ برق شده است. علاوه بر این، روند رو به رشد تکنولوژی، تولیدات صنعتی، گسترش شهرنشینی و افزایش سطح رفاه عمومی تقاضا برای برق را افزایش داده است (لین و اسمیت ،2009).
انرژی برق را می¬توان در گروه انرژی¬های ثانویه لحاظ نمود، زیرا تولید برق مستلزم به کارگیری انرژی-های نهفته در سایر حامل¬های دیگر انرژی از قبیل نفت، گاز، زغال سنگ، آب و غیره می¬باشد. به کارگیری این گونه منابع انرژی، علاوه بر هدر روی آنها، مشکلات زیست محیطی فراوانی از قبیل تغییر شرایط اقلیمی، اثرات گلخانه¬ای، بارش باران¬های اسیدی، هدرروی منابع آب و غیره، را فراهم آورده است(Fay & Golomb: 2002). پیامدهای زیان¬بار ناشی از کمبود منابع انرژی و مشکلات زیست محیطی آن، باعث شده است از دهه 1970 به این سو در طی چندین کنفرانس بین المللی در بالاترین
سطوح سیاسی(مکنون، 1385) رویکرد استفاده¬ی بهینه از منابع انرژی و حفظ آن، برای رسیدن به توسعه پایدار مورد توجه قرار گیرد. این رویکردها که در ابتدا به طور عمده بر تهیه و تولید انرژی متمرکز بود، در مرحله دوم خود رویکردهای فنی و اقتصادی را مورد توجه قرار داد و بالاخره در مسیر رشد و گسترش خود به رویکردهای صرفه¬جویی در مصرف انرژی و مبتنی بر تغییر رفتار و نگرش مصرف¬کنندگان منتهی شد. اگر چه در کشورهای توسعه یافته با استفاده از استراتژیهای اقتصادی و تکنولوژیک توانسته¬اند مقدار مصرف مطلق انرژی را تا حدودی کاهش دهند، اما تحقیقات نشان داده است که در کشورهای در حال توسعه به علت ساختارهای کنترل کننده ابتدایی و عقب ماندگی تکنولوژیک و ناکافی بودن انگیزه¬های صرفه¬جویی انرژی و به دلیل در دسترس و زیاد و ارزان بودن انرژی، استراتژیهای فنی و اقتصادی موفقیت¬های زیادی کسب نکرده¬اند. لذا توجه به استراتژیهای تغییر رفتار و نگرش (از جنبه اجتماعی، روانشناختی) مصرف-کنندگان بیش از همیشه در برنامه¬های صرفه¬جویی و بهینه سازی مصرف انرژی مورد توجه قرار گرفته است(صفاری، 1384). در این زمینه طی دهه¬های اخیر، توجه به نقش زنان در صرفه¬جویی و حفاظت از منابع و انرژی اهمیت شایانی پیدا نموده است. به طوری که برخی معتقدند که زنان به دلیل زن بودن بهتر از مردان از منابع طبیعی و محیط زیست خود محافظت می¬کنند. گروه دیگری معتقدند که زنان نه به عنوان زن بودن، بلکه به علت تجربه¬هایی که در زمینه استفاده از منابع طبیعی و مدیریت آن دارند بیش از مردان در حفظ محیط زیست نقش دارند و سرانجام برخی نظریه¬پردازان بر این باورند که زنان دارای نیروهایی هستند که هنوز کشف نشده و از این رو لازم است برنامه ریزان توسعه برای شکوفایی چنین نیروهای بالقوه¬ای بستری مناسب فراهم آورند(یوسفیان، 1378). از این رو بود که دستور کار 21 فصلی از نشست خود را به نقش زنان در حفاظت از محیط زیست و منابع انرژی اختصاص داد و بیان می¬کند که زنان به عنوان نیمی از ظرفیت فعال جامعه و مدیران بالقوه و بالفعل فرهنگ¬سازی در جامعه ¬می¬توانند نقش بی¬بدیلی در مدیریت مصرف و انتقال این فرهنگ به نسل¬های بعد داشته باشد. و لذا دولت¬ها موظف هستند از توان زنان در مدیریت مصرف استفاده نمایند(ویسی و زرندیان، 1388). با این اوصاف این پژوهش در پی بررسی میزان گرایش زنان به صرفه¬جویی در مصرف برق خانگی می¬باشد.
دانلود پایان نامه بررسی تخلفات ترافیکی رانندگان و عابرین پیاده و عوامل اجتماعی، روانی و فرهنگی مرتبط با آن
پایان نامه بررسی تخلفات ترافیکی رانندگان و عابرین پیاده و عوامل اجتماعی، روانی و فرهنگی مرتبط با آن
شرح فایل
1- 1 مقدمه
تخلفات ترافیکی همواره مهّمترین عامل بروز مشکلات، معضلات و سوانح ترافیکی می¬باشد که بسته به بافت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی جوامع، میزان و نوع آن متفاوت خواهد بود(حق¬شناس و همکاران، 1387). حسب گزارش سازمان بهداشت جهانی، صدمات ناشی از ترافیک جاده¬ای، یک چالش مهم ولی مورد غفلت واقع شده در سلامت عمومی است که برای پیشگیری از آنها به تلاش¬های مداوم و متمرکز نیاز است(WHO, 2009). ترافیک اساساً دارای سه جزء اصلی انسان، وسیله نقلیه و جاده است و نارسایی ¬هر کدام، می¬تواند منجر به اختلال و ناهنجاری گردد امّا عامل انسانی در قالب راننده یا عابر پیاده، نقش مهّم¬تری دارد(Forward, 2008)، چرا که عامل انسانی هم می¬تواند با مسئولیت پذیری، نارسایی¬های وسیله نقلیه و جاده را مرتفع کند و هم با بی مسئولیتی، مزایای وسیله نقلیه و جاده را خنثی نماید. به همین دلیل نقش عامل انسانی در مسائل و مشکلات ترافیکی تا 90 درصد نیز برآورد شده است(Glenden, 2007). یعقوبی (1379 ) نیز در پژوهش خود اذعان می¬دارد که مهمترین عامل بروز 90 تا 95 درصد از سوانح رانندگی عامل انسانی است. تخلف رانندگی به عنوان یک رفتار انحرافی که طی آن قوانین و مقررات رانندگی توسط رانندگان، نقض می شود(احمدی و امیری،1391) تنها یک جنبه از تخلف ترافیکی است و عابران پیاده نیز به عنوان بخش دیگر عوامل انسانی نقش چشمگیری در تخلفات ترافیکی ایفا می¬کنند؛ در حالی که در بحث سرپیچی از قوانین ترافیکی همواره تخلفات رانندگان مورد توجه و تأکید بوده و اغلب نقش عابر پیاده در بروز این رویدادها مورد غفلت واقع شده است. بخش زیادی از تحقیقات در حوزه ترافیک، معطوف به تبیین رفتارهای ترافیکی عامل انسانی بوده است.(Ozkan, .(2006 در نتیجه¬ی نقض قوانین ترافیکی خسارات جانی، مالی و راونی بسیار زیادی به جوامع تحمیل می¬شود.
تخلفات ترافیکی به عنوان یک حوزه بین رشته¬ای مورد توجه علوم پزشکی، حمل و نقل، مهندسی ترافیک، روانشناسی و جامعه شناسی قرار گرفته است. تخلفات ترافیکی در حوزه جامعه شناسی را می¬توان به عنوان یک رفتار انحرافی، که طی آن قواعد و قوانین راهنمایی و رانندگی نقض می شود (فکوهی، 1375) در چارچوب نظریه¬های انحرافات اجتماعی، تحلیل و بررسی نمود. اما با توجه به حجم و وسعت تخلفات ترافیکی که تقریباً تمام افراد جامعه در قالب راننده یا عابر پیاده در آن شرکت می¬کنند، و نیز برای بسیاری از آنها به ویژه تخلفات عابرین پیاده مجازات¬های مشخصی در نظر گرفته نشده است، تبیین آن در قالب نظریات انحرافات اجتماعی، ناکافی است و ضرورت دارد به عنوان یک مسأله اجتماعی جامعه شهری، در قالب نظریات و رویکردهای جامع¬تری، تبیین و بررسی گردد.
تخلفات ترافیکی همواره مهّمترین عامل بروز مشکلات، معضلات و سوانح ترافیکی می¬باشد که بسته به بافت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی جوامع، میزان و نوع آن متفاوت خواهد بود(حق¬شناس و همکاران، 1387). حسب گزارش سازمان بهداشت جهانی، صدمات ناشی از ترافیک جاده¬ای، یک چالش مهم ولی مورد غفلت واقع شده در سلامت عمومی است که برای پیشگیری از آنها به تلاش¬های مداوم و متمرکز نیاز است(WHO, 2009). ترافیک اساساً دارای سه جزء اصلی انسان، وسیله نقلیه و جاده است و نارسایی ¬هر کدام، می¬تواند منجر به اختلال و ناهنجاری گردد امّا عامل انسانی در قالب راننده یا عابر پیاده، نقش مهّم¬تری دارد(Forward, 2008)، چرا که عامل انسانی هم می¬تواند با مسئولیت پذیری، نارسایی¬های وسیله نقلیه و جاده را مرتفع کند و هم با بی مسئولیتی، مزایای وسیله نقلیه و جاده را خنثی نماید. به همین دلیل نقش عامل انسانی در مسائل و مشکلات ترافیکی تا 90 درصد نیز برآورد شده است(Glenden, 2007). یعقوبی (1379 ) نیز در پژوهش خود اذعان می¬دارد که مهمترین عامل بروز 90 تا 95 درصد از سوانح رانندگی عامل انسانی است. تخلف رانندگی به عنوان یک رفتار انحرافی که طی آن قوانین و مقررات رانندگی توسط رانندگان، نقض می شود(احمدی و امیری،1391) تنها یک جنبه از تخلف ترافیکی است و عابران پیاده نیز به عنوان بخش دیگر عوامل انسانی نقش چشمگیری در تخلفات ترافیکی ایفا می¬کنند؛ در حالی که در بحث سرپیچی از قوانین ترافیکی همواره تخلفات رانندگان مورد توجه و تأکید بوده و اغلب نقش عابر پیاده در بروز این رویدادها مورد غفلت واقع شده است. بخش زیادی از تحقیقات در حوزه ترافیک، معطوف به تبیین رفتارهای ترافیکی عامل انسانی بوده است.(Ozkan, .(2006 در نتیجه¬ی نقض قوانین ترافیکی خسارات جانی، مالی و راونی بسیار زیادی به جوامع تحمیل می¬شود.
تخلفات ترافیکی به عنوان یک حوزه بین رشته¬ای مورد توجه علوم پزشکی، حمل و نقل، مهندسی ترافیک، روانشناسی و جامعه شناسی قرار گرفته است. تخلفات ترافیکی در حوزه جامعه شناسی را می¬توان به عنوان یک رفتار انحرافی، که طی آن قواعد و قوانین راهنمایی و رانندگی نقض می شود (فکوهی، 1375) در چارچوب نظریه¬های انحرافات اجتماعی، تحلیل و بررسی نمود. اما با توجه به حجم و وسعت تخلفات ترافیکی که تقریباً تمام افراد جامعه در قالب راننده یا عابر پیاده در آن شرکت می¬کنند، و نیز برای بسیاری از آنها به ویژه تخلفات عابرین پیاده مجازات¬های مشخصی در نظر گرفته نشده است، تبیین آن در قالب نظریات انحرافات اجتماعی، ناکافی است و ضرورت دارد به عنوان یک مسأله اجتماعی جامعه شهری، در قالب نظریات و رویکردهای جامع¬تری، تبیین و بررسی گردد.
دانلود پایان نامه بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر در گرایش به شبکه های اجتماعی
دانلود پایان نامه بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر در گرایش به شبکه های اجتماعی
شرح فایل
چکیده:
شبکه¬های اجتماعی مجازی، نسل جدیدی از وب سایت¬های اینترنتی هستند. در این وب سایت¬ها، کاربران اینترنتی حول محور مشترکی به صورت مجازی دور یکدیگر جمع می¬شوند و جماعت¬های آنلاین را تشکیل می¬دهند. امروزه، بدون شک، یکی از مسائل مهم جوامعی مانند ایران، کمیت و کیفیت استفاده از اینگونه شبکه¬ها و نگرانی¬های خانواده ها و مسئولان پیرامون گسترش و نوع استفاده از آن در بین کاربران اینترنتی است. از این¬رو پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر گرایش به شبکه¬های اجتماعی در میان دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر پرداخته است. حجم نمونه 387 نفر بوده است که از روش نمونه¬گیری تصادفی برای دستیابی به پاسخگویان کمک گرفته شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه¬ای پژوهشگر ساخته متشکل از 60 گویه استفاده شد. جهت سنجش اعتبار پرسشنامه از اعتبار صوری، و جهت سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یک طرفه، تی مستقل و رگرسیون چند متغیره با روش گام به گام) با کاربرد نرم افزار spss استفاده گردید. متغیرهای مستقل تحقیق شامل نوگرایی، تمایل به رابطه با جنس مخالف و مصرف رسانه های نوین ارتباطی (اینترنت، ماهواره، موبایل) و متغیر وابسته گرایش به شبکه¬های اجتماعی بوده است. نتایج تحقیق نشان می¬دهد تاثیرگذارترین متغیر بر گرایش به شبکه¬های اجتماعی نوگرایی بود که به تنهایی 33 درصد از واریانس متغیر وابسته را تعیین کرد. ولی متغیرهای زمینه¬ای تاثیری بر متغیر وابسته نداشتند. ولی در درمجموع متغیرهای تحقیق 2/43 درصد از واریانس گرایش به شبکه¬های اجتماعی را تبیین کردند.