پروپزال رابطه سرسختی روانشناختی با سلامت روان
عنوان تحقیق به انگلیسی:
Relationship of psychological hardiness and mental health
مقدمه:
سلامت روان، نیازی اساسی و برای بهبود کیفیت زندگی انسان، امری حیاتی است (سازمان جهانی بهداشت، 2001). مطالعات روانشناسان نشان داد که بین رویدادهای استرسزا و اختلالات روانشناختی، عوامل تعدیلکنندهای وجود دارد که موجب میشود رویدادهای استرسزا، اثرات متفاوتی بر افراد به جای بگذارند.
سرسختی روانشناختی یک سازه شخصیتی مثبت است که برای اولین بار توسط مدی و کوباسا در دهه هشتاد قرن بیستم بر اساس نظریه های وجودی شخصیت مورد توجه ویژه قرار گرفت.
کوباسا (1979) سرسختی روانشناختی را ترکیبی از باورها در مورد خویشتن و جهان تعریف می کند که از سه مؤلفه تعهد، کنترل و مبارزه جویی تشکیل یافته است.
در فرهنگ عامه نیز افرادی هستند که با صفاتی چون «مقاوم» و «صبور»، شناخته میشوند، این افراد ظاهراً بهتر از سایرین، مشکلات را تحمل میکنند و دیرتر از پای در میآیند. تا سه دهه اخیر، پژوهشهای بسیار اندکی در زمینه ویژگیهای شخصیتی (رفتاری و شناختی) چنین افرادی انجام شده بود. چرا که تا قبل از دهه 80، بیشتر پژوهشها روی علل استرس، تغییرات و بحرانهای زندگی و ارتباط آنها با سلامتی جسمانی و روانشناختی تمرکز داشت.
در اواخر دهه 1970، یک تیم تحقیقاتی به سرپرستی سالواتور مدی و سوزان کوباسا یک پژوهش طولی در زمینه شغلی انجام دادند. آنها میان افرادی که در شرایط شغلی همراه با استرس شدید، در کارشان موفقیت کسب کرده بودند و کسانی که در شرایطی مشابه، دچار مشکلات عملکردی شده بودند، تمایز قائل شدند. آنها باور سرسختی را به عنوان یک سیستم حیاتی برای حفظ سلامت و عملکرد، در برابر استرس پیشنهاد کردند و فرض کردند که سرسختی از اثرات زیانآور فشار روانی جلوگیری می کند و به این ترتیب شخصیت سرسخت از بیماریهای وابسته ای فشار روانی محافظت میکند.[1]
کوباسا در پژوهشهای اولیه خود، برای بررسی فرضیههایش، حدود 250 نفر را در پستهای مدیریتی و سرپرستی مورد ارزیابی قرارداد. در این ارزیابی، آزمودنیها رویدادهای استرس زای زندگی خود در طول 5 سال گذشته و نیز بیماریهایی که به آن مبتلا شده بودند، گزارش کردند. وی در همین مطالعه، علاوه به بررسی رابطه استرس- بیماری، توانست ویژگیهای افراد سرسخت را تعیین کند و در نهایت مؤلفههای سرسختی را نیز بدست آورد.[2]
از این رو کوباسا و مدی، از اولین محققانی بودند که در میان متغیرهای تعدیلکننده رابطه استرس- بیماری، ویژگیهای شخصیتی را مورد توجه قرار داده و نشان دادند ساختار شخصیتی افرادی که درجه بالایی از استرس را بدون بیماری تجربه میکنند، متفاوت از افرادی است که در شرایط استرس زای مشابه بیمار میشوند. بنابر تعریفی که توسط کوباسا، مادی و کان (1982)، در مورد سرسختی ارائه شده است و همچنین مورد توافق همگان قرار دارد؛ سرسختی «مجموعه و منظومهای از ویژگیهای شخصیتی است که به عنوان منبع مقاومت در برابر رویدادهای استرس زای زندگی عمل می کند». علاوه بر این افراد سرسخت سه مشخصه اساسی دارند که مجموع آن ویژگی سرسخت بودن را منجر میشود؛
الف) هدفمند بودن و تعهد عمیق به مردم و فعالیتهایی که انجام میدهند و مسئولیتهایی که بر عهده میگیرند (ب) احساس کنترل داشتن بر وقایع و رویدادهای پیرامون خود و نیز (ج) توانایی در نظر گرفتن تغییر و دگرگونیها به عنوان یک چالش معمول از لحاظ روان پویایی نیز، سرسختی یکی از عناصر شخصیت است که همه افراد درجاتی از آن را برخوردارند و همچون سایر ساختارها (صفات) شخصیتی، همواره در تغییر و تحول است و میزان و پویایی سرسختی تحت تأثیر تجارب رشدی، تفاوتهای فردی، جنسی و سنی است. از این رو سرسختی روانشناختی به عنوان یک صفت شخصیتی و یک تعدیلکننده رابطه میان استرس-بیماری شناخته شده است. در این مقاله به بررسی رابطه سرسختی روانشناختی با سلامت روان پرداخته میشود.
[1]Joudy C, Job Burnout,1999
[2]Joudy C, Job Burnout,1999